جدول جو
جدول جو

معنی حلی طایی - جستجوی لغت در جدول جو

حلی طایی
عبدالعزیز بن سرایابن علی بن ابوالقاسم بن احمد بن نصر بن ابی العزیز بن سرایا حلی طایی. ملقب به صفی الدین (677- 750 هجری قمری). از دانشمندان و شاعران بزرگ و صاحب قصائد مفصلی است. وی شاعر دولت ارتقی در ماردین بود. در سال 722 هجری قمری بمصر وارد شد و با قاضی علاءالدین بن اثیر کاتب سر ملاقات کرد و او و سلطان ملک الناصر را در قصیده ای مدح گفت و نیز در مصر با ابن سیداناس و ابوحیانی و بعض دیگر از دانشمندان ملاقات کرد و همه بفضل و دانش وی اعتراف کردند. سپس بماردین برگشت و در بغداد درگذشت. او راست: 1- دررالنحور فی مدائح الملک المنصور، و آن قصائد ارتقیات است. 2- دیوان صفی الدین حلی، مشتمل بر 12 باب و سی فصل. (معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ طُ)
امیر شیخ علی طغایی، وی از امرای سلطان بدیع الزمان میرزا بود. و وقتی محمدبابرشاه در حال مرگ بود و میخواست بین فرزندان خود و دیگر شاهزادگان، پیمان اتحاد و دوستی بندد، این امیر شیخ علی طغایی نیز در آن مجلس سوگند شرکت داشت. و هنگامی که هرات بدست محمدخان شیبانی فتح شد و بدیع الزمان میرزا منهزم گشت، وی درین معرکه به قتل رسید. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 238 و 296 و 377)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن محمد بن سعد بن محمد بن علی بن عثمان بن اسماعیل بن ابراهیم جبرینی حلبی طائی شافعی. مشهور به ابن خطیب الناصریه و مکنی به ابوالحسن و ملقب به علاءالدین. رجوع به علی حلبی شود
لغت نامه دهخدا